کاروان گلها
حاوی بهترین غزلیات شورانگیز از شعرای نامی ایران

به مجنون  گفت روزی عیب  جویی

که پیدا کن به از لیلی نکویی

که لیلی گرچه درچشم تو حوری است

به هرجزئی زحسن او قصوری است

زحرف عیب جو مجنون بر  آشفت

در آن آشفتگی خندان شد و گفت

اگر در دیده ی مجنون  نشینی

به غیر از خوبی لیلی نبینی

تو کی دانی که لیلی چون نکویی است

کزو چشمت همین بر زلف و رویی است

تو قد بینی و مجنون جلوه ی ناز

تو چشم و او نگاه ناوک انداز

تو مو بینی و مجنون  پیچش مو

تو ابرو و اشارت های ابرو

دل مجنون ز شکر خنده خون است

تو لب میبینی و دندان که چون است

کسی کاو را تو  لیلی کرده ای نام

نه  آن لیلی است کز من برده آرام

وحشی بافقی

روم به جای دگر ، دل دهم به یار دگر

هوای یار دگر دارم و دیار دگر

به دیگری دهم این دل که خوار کرده‌ی تست

چرا که عاشق تو دارد اعتبار دگر

میان ما و تو ناز و نیاز بر طرف است

به خود تو نیز بده بعد از این قرار دگر

خبر دهید به صیاد ما که ما رفتیم

به فکر صید دگر باشد و شکار دگر

خموش وحشی از انکار عشق او کاین حرف

حکایتیست که گفتی هزار بار دگر

جمعه 11 شهريور 1390برچسب:وحشی بافقی , دیوان وحشی بافقی, :: 14:17 ::  نويسنده : خلیل رنجبر

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد

درباره وبلاگ

باسلام و درود بر شما کاربر عزیز، ورود شما را به این وبلاگ خوش آمد عرض میکنم ، اين وبلاگ مجموعه اي از اشعار نامی شعرای ایران مي باشد. امیدوارم مطالب این وبلاگ مورد استفاده شما قرار گیرد اميد است قدمي كوچك در جهت اشاعه ي فرهنگ و ادبیات ایران زمین بر دارم . این وبلاگ در پايگاه ساماندهي وزارت فرهنگ اسلامي ثبت شده است.
آخرین مطالب
نويسندگان




Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت